جزئیات وبلاگ

به افراد نیازمند کمک کنید

  • Home / مقالات / عوامل منفی و…

عوامل منفی و تاثیرگذار در پرورش و تعلیم کودکان

اولین معلمان کودک والدین هستند. در طول تاریخ، تعلیم و تربیت مواردی منفی واسی زننده وجود داشته بدون آنکه به موضوع رشد شناختی، اجتماعی، عاطفی، ارتباطی، اجتماعی و شخصیتی کودک اهمیت داده شود.
در این زمینه وراثت تاثیر گذار است اولین عاملی مسلط بر تربیت و تعلیم کودکان. در فرهنگ تعلیم و تربیت قدیم، بی چون و چرا مطیع و فرمانبردار والدین خود باشد. اینگونه آموزش ها تاثیرات منفی بر فرد و در نهایت جامعه می گذارد.
طبق بررسی‌های انجام شده موارد منفی تعلیم و تربیت شامل موارد ذیل می باشند:

  • عدم توجه به اهمیت به صحبتهای فرزند و تک محور بودن صحبت ها.
  •  پیرو این مسئله که همیشه حق با والدین است.
  • استفاده از تهدید، تنبیه ایجاد ترس و محدود کردن افراطی.
  • اطاعت بی چون چرا از والدین.
  • آزادی های بی قید و بند
  • عدم تعامل دو طرفه بین والدین و فرزندان
  • فراهم کردن تمام خواسته های فرزند بی چون و چرا
  • مقایسه کردن کودک با دیگر هم سن و سالان خودش
  • رها کردن فرزند به حال خود جهت آموزش ها و یاد گرفتن زندگی.

 

عدم توجه به به صحبتهای فرزند و تک محور بودن صحبت ها

در برخی از فرهنگ های آموزشی قدیمی، فقط والدین بودند که توانایی تصمیم گیری برای فرزند را داشتند و متاسفانه فرزند هیچ نظری نمی‌توانست بدهد خواه درست باشد و یا غلط. و این از این بابت بود که کودک را موجودی پست و ضعیف که توانایی درک اطراف خود را ندارد تصور می کردند.
کودک توانایی ارتباط برقرار کردن با والدین و همینطور دیگر اعضای خانواده را نداشت چرا که اعتقاد بر این بود که کودک آگاهی و خرد ندارد و باید مثل موجود دیگر موجودات با او برخورد شود.

همیشه حق با والدین است

این جمله که همیشه حق با والدین است دیگر سنخیت ندارد. به دلیل پیشرفت علم و گسترده شدن مهارت تفکر و همچنین درک این که والدین هیچ خطایی سر نمی زند به شدت این موضوع را نقض می کند، چرا که والدین نیز گاهی مرتکب خطا و اشتباه می شوند.
مفهومی که پدر و مادر از خود، در ذهن فرزند به جا می گذاشتند این بود که چون توانسته اند فرزندی به دنیا بیاورند پس همیشه حق با آنهاست و مالک فرزند خود هستند و هر طور که میخواهند با وی برخورد کنند.

استفاده از تهدید ترس و محدود کردن افراطی

در بسیاری از فرهنگ ها گفته می شد که کودک و یا فرزند باید از والدین خود بترسد، چون ترس باعث کنترل بهتر او می شود.
به منظور بازداشتن فرزند از انجام خطا و گناه، خودشان را موظف می دانستند که با تنبیه و ایجاد ترس به فهماندن اشتباه و عدم تکرار آن خطا تاکید کنند و مانع از انجام آن شوند.

فراهم کردن تمام خواسته های فرزند بی چون و چرا

والدینی که این طرز فکر را دارند که فرزندشان نباید از هیچ لحاظ کم و کسری داشته باشند و باید هرچه فرزند دلبندشان از آنها طلب می کند بدون هیچ چشم داشتی بپذیرند و فلفور برایش فراهم کنند، بدون در نظر گرفتن ضرر و زیان آن. اعتقاد این والدین بر این است که نمی خواهند فرزندشان آنچه را که خود تجربه کرده، محدودیت ها و کاستی هایی که در کودکی با آن مواجه بودند فرزندشان این چنین نباشد. حتی انجام دادن آن کار و یا خواسته بار سنگینی بر دوش پدر و مادر ایجاد کند. جمله معروفی که این والدین دارند می خواهیم فرزندمان همیشه خوشحال باشد در رفاه و آسایش کامل به سر آورد.

مقایسه کردن کودک با دیگر هم سن و سالان خودش

یکی دیگر از نکات تربیتی اشتباه مقایسه کردن کودک است.می توان گفت مقایسه کردن یک نوع خرد کردن شخصیت است. اینکه
به عنوان الگوی تربیتی و یا اخلاقی کودکتان را با کودک دیگری مقایسه کنید که شاید از این مقایسه کردن ها مشکل آن را اصلاح کند اشتباه بزرگی است.در بیشتر جاها مقایسه کردن یک نوع تحقیر کردن به حساب می آید. چرا که باعث ضعیف شدن کودک، توهین و ارزش شمردن عملکردش به حساب می آید.

رها کردن فرزند به حال خود جهت آموزش ها و یاد گرفتن زندگی.

دسته ای از والدین وجود دارند که هیچ کاری به کار کودک خود نداشته هر چیزی که در دوره را به کودک وجود دارد کودکان ها را یاد میگیرد آنچه را که به سر خویش است انتخاب راه را برای زندگی بهتر خود انتخاب می کند. به طوری که اسمش را میگذارند آزادی. فرزندان آزاد است که هر طور که می خواهد بزرگ شود آن طور که می خواهد و میلش باشد برخورد کند.

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *