جزئیات وبلاگ

به افراد نیازمند کمک کنید

  • Home / مقالات / هدف و نقش…

هدف موتوری است که ما را به سوی آینده می کشاند. یکی از مشکلاتی که مردم ما حتی کودکان مان دچار ان شده اند این است که برنامه و هدفی برای زندگی خود ندارد و نمی دانند از خود و اینده خود چه می خواهند.

گویی هدفشان را گم کرده و یا کسی از آنها دزدیده باشد. انقدر که درگیر روزمرگی ها شده ایم که هدف داشتن را فراموش کردیم و این که چه نقش مهم و اساسی در زندگی مان دارد.

اهمیت داشتن هدف در زندگی

زندگی برای انسانی که هدف ندارد سخت و دشوار می شود ممکن است فرد در برهه ایی از زمان بتواند بدون هدف نیز زندگی کند اما آن زندگی یقینا زندگی لذت بخشی که فرد را راضی کند نخواهد بود.

در واقع منظور ما از زندگی در این نوشته، زندگی رضایت بخش است و تنها هدف زنده بودن نیست. پس بنابراین نتیجه می گیریم که هدف لازمه زندگی است فرد بدون داشتن این امر مهم دچار روزمرگی و سردرگمی میشود زندگی وی تاریک میشود و از خود رضایت خاطر ندارد.

انسان برای ادامه زندگی نیازمند نقشه و مسیری است که بر اساس آن بتواند حرکت کند لازمه زندگی حرکت است و هدف به زندگی حرکت می دهد به زندگی ذوق و شوق می دهد علاقه فرد را به ادامه زندگی دوچندان میکند و در فرد انگیزه ایجاد می کند.

در واقع اهمیت داشتن هدف در زندگی به این دلیل است که تولید انرژی می کند و این انرژی تولید شده باعث ایجاد شور و نشاط در انسان میشود، باعث میشود فرد بتواند بر روی هدف مورد نظر به خوبی تمرکز کند و از آشفتگی فکری رهایی یابد.

وقتی انسان بر روی موضوعی تمرکز می کند باعث می شود تمام جهات ذهنیش فقط به سمت همان موضوع موردنظر معطوف باشدو این تمرکز کردن باعث ایجاد انرژی می شود و در مقابل، آشفتگی فکری و ابهام باعث به خنثی شدن و مهار انرژی ها در مغز می شود.

پس صرف داشتن هدف کافی نیست صرفاً متمرکز بودن بر یک هدف است که باعث میشود انسان به هدف مورد نظر برسد.

جابجا شدن تمرکز انسان از موضوعی به موضوع دیگر امر طبیعی است، حال اگر تمرکز به سمت یک نقطه تخریبی و منفی جابجا شود، باعث می شود که بر روی آن موضوع منفی تمرکز کند و به طور کلی از مسیر هدف اصلی دور شود و شروع به وارد کردن انرژی های منفی در مغز می کند.

داشتن تمرکز بر روی هدف، این است که ما اهداف ذهن خود را اولویت بندی کنیم و بر روی اولین هدف و در واقع مهمترین هدف ذهن خود تمرکز کنیم.
در حقیقت تعداد اهداف و عدم الویتبندی کردن اهداف در ضمن باعث میشود که انسان نتواند بر روی هدف مشخصی تمرکز کند.

اما گاهی اوقات ممکن است انسان اهداف موجود در ذهن خود را اولویت بندی کند اما باز نتواند بر روی هدف خاصی متمرکز شود، در این صورت فرد باید تمام مطالبی که در مورد آن هدف وجود دارد را مطالعه کند در فضای هدف قرار بگیرد.

و ذهن خود را تقویت کند به عبارتی مبانی نظریه زی بنای هدف خود را قوی کند، که این امر باعث بالا رفتن تمرکز در فرد میشود.

به عنوان مثال با افرادی ارتباط داشته باشد که در جهت رسیدن به هدفش به او کمک می کنند، تمام منابع موجود مرتبط با هدف را مطالعه کند و در حقیقت از حیث اطلاعاتی در مسیر هدف قرار بگیرد امر باعث بالا رفتن تمرکز میشود و هدف انسان تقویت میگردد.

به تعبیری این امر سبب میشود که انسان نسبت به هدف مورد نظر هوشیار باشد پس تنها داشتن هدف کافی نیست بلکه باید نسبت به هدف مورد نظر هوشیار و متوجه باشیم. انسان زمانی میتواند به هوشیاری و توجه برسد که از امور منفی غیر مرتبط با هدف مورد نظر مراقبت کند.

به این معنا که پیرامون انسان ممکن است امواج منفی وجود داشته باشد که بر فکر و ذهن وی تأثیر می گذارند و موجب عدم هوشیاری فرد می شوند.

حالا فرد برای رسیدن به هوشیاری کامل لازم است که مراقبت کند از چیزهایی که ضد آن چیزی هستند که می خواهد.مثلا اگر فردی تصمیم به لاغر شدن دارد علاوه بر داشتن رژیم غذایی مناسب باید از مواد خوراکی که موجب چاق شدن وی نیز میشوند مراقبت کند.

 

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *