جزئیات وبلاگ

به افراد نیازمند کمک کنید

  • Home / مقالات / تاریخچه فکر پروری

تاریخچه فکر پروری

انسان همواره از بدو خلقت دارای قدرت فکر و تفکر بوده، که این یژگی او را از سایر موجودات متمایز ساخته.
اگر بخواهیم تاریخچه فلسفه فکر و اندیشه را مورد برسی قرار دهیم به بیش از شش قرن پیش باز می گردد. تاریخ تفکر زمانی آغاز شد که وجود و یادگیری آن را یک امر الزامی و واجب دانستند.
آنچه که جوامع انسانی را دارای فرهنگ و اندیشه ساخته و طی آن ملت ها و اقوام با آن در طول تاریخ گسترش یافته، تفکر بوده که با نیازها و پیشترفت جوامع تا کنون در حال تغییر است.
تاریخ نویسان مهد تفکر را یونان باستان پنداشته اند، که توسط بزرگانی همچون سقراط، ارسطو و افلاطون به جهان شناخته شد.

تاریخچه فکرپروری در جهان

تاریخ تفکر در یونان
تفکر قبلا به آن صورت که ما می شناختیم نبوده و معطوف به محیط اطراف و جهان پیرامون ما می شد. وفیلسوف های زیادی بودنند که پا را فراتر از آن نمی گذاشتند و یا سعی در شناخت مفهوم خود نمی کردند.
سوفیست ها یا سوفسطائیان
پیدایش این گروه در یونان در قرن پنجم پیش از میلاد بوده. سوفیست از کلمه یونانی سوفوس برگرفته شده که به معنای کسی است که شغلش تعلیم خرد و دانش است. در ابتدای به وجود آمدن این فرقه رویکردی مثبت داشته ولی در گذشت زمان معنی و مفهوم خود را از دست داد و به چرب زبانی، مغالطعه گری و فریفتن دیگران به شمار می رفت.

نحوه تاسیس سوفیست

با جریان یافتن دمکراسی در قلب فرهنگی و علمی شهر آتن در یونان، دادگاه های حقوقی تشکیل شد که فن سخن وری و اقناع به قصد رسیدن به مقصود، از مهم ترین ارکان عمل مردمان آن دوران تبدیل شد.

به نحوی که هر کس برای گذراندن زندگی، کسب موفقیت ، مال و همچنین پیروزی در برابر قاضی به این اصول سخن تحت شیوه فن بلاغت نزد سوفسطاییان آموزش می دید. چه برای زندگی، سیاست و یا دین.

این معلمان به صورت رهگذر و سیار با هوشی بالایی که داشتند آموزش ها را به شاگردان خود می دادند. مهم نبود زمینه آموزش چه باشد، سعی بران بود که هرچند اشتباه در ان زمینه ورود کنند هر چند به آن علم آگاهی یا تخصص نداشته باشند.

اولین سوفیست پروتاگوراس نام داشت. وی در سال 481 در شهر آبدار تراکیا به دنیا آمد.
به دلیل فن بیان و تبحری که در سخنوری داشت مورد توجه جوانان بود. با تایید وی به عنوان مسئول دولتی جایگاه و افزایش زیادی کسب کرد. به دلیل عدم اظهار ایمان و کفر به خدایان محکوم به مرگ شد تبعید شد و توسط جمعی از شاگردان از زندان فراری داده شده و در شهر سیسیل از دنیا رفت.

مخالفان سفسطه گرایان

اعتقادات آنها براین بود که حقیقتی وجود ندارد و اگر دارد برای انسان قابل درک و شناخت آن برای عده ای مسیر نیست. ضرورت کشف و حقایق را الزامی ندانسته و شک گرایی و نسبی گرایی را پرورش می دادند.

سقراط در زمان سوفیسطایی ها می زیست و مخالف سرسخت این فرقه به شمار می رفت. آنچه که سقراط را به شدت مخالف می ساخت، آموزش بدون دانش و غیر مسئولانه بود. چرا که هیچ هدف و تعالی روحی و اخلاقی را در تعالیم شان نمی یافت.

سوفیست ها به دلیل فروش علم خود از جانب فیلسوفان و دیگر افراد مورد انتقاد فراوانی قرار گرفتند. و این تنها یک دلیل از مخالفت هایی بود که با آنان می شد.

با مخالفت های زیادی که با این گروه و نحوه برخورد مردم با آنها می شد، رفته رفته طرفداران این گروه کمتر و در نهایت روبه زوال رفت.

سقراط

سقراط پدر علم فلسفه، به گفته ی برخی مورخان در سال 469 قبل از میلاد در آتن دیده به جهان گشود. پدر وی سنگ تراش بود و بعد از جریان جنگ پلوپونز، شغل پدری اش را رها کرد و به استخدام ارتش آمد.وی جنگجویی بود، قوی و نیرومند که در شجاعت و تواضع کمتر شخصی مثل او بود. شخصیتی خوش سیرت و نیکویی داشت ولی برخلاف آن چهره چندان زیبایی نداشت.

در دهه دوم زندگی خود بعد از جنگ، به فلسفه و اندیشیدن به خود پرداخت. راهی خیابان ها می شد و به صورت سیار هر که را به نظرش دارای علم بود را به چالش می کشید. طی همین به پرسش کشیدن به علم و باور وجودی از خود رسید که همانند نداشت.

به اعتقاد وی انسانی که به بی علمی خود پی نبرد نادان است و عالم کسی است که می داند که علم ندارد.
جوانان زیادی را به تفکر کردن، و شک کردن و رسیدن به معنی ومفهوم زندگی دعوت می کرد.

بسیاری از جوان ها با وی همراه شدند و یکی از معروف ترین شاگردان بعد خود افلاطون بود که گفته های استاد خود را مکتوب و با آن هم آرمان بود. سقراط علاقه زیادی به کشف ماهیت این که زندگی چیست و هدف از وجود انسان چه می تواند باشد پرداخت.

چیزی که سقراط بر آن تاکید داشت جهل بشر بود که منشا آن نپرداختن و نشناختن دنیای درونمان می شد.
به خاطر باور ها و تعلیماتی که از سر نیاز و واجب بودن آنها برای هر شخصی که یاد میداد، مورد اتهام قرار گرفت و توسط دادگاه به فاسد کردن ذهن جوانان و اعتقاد نداشتن به خدایان آتن محکوم به مرگ شد.

طی دفاعیه ای که از خود داشت اتهامات خود را رد کرد و گفت آنچه که یاد می داده چیزی جز حقیقت نبوده و این در حالی است که عموم مردم و معبد دلفی من را به داناترین فرد زمان خود معرفی می کرده درحالی که تنها علم خود علم به جهل خویش و کمی از علم بشری است، که در برابر علم پروردگار ناچیز است.

شاگردانش که قصد فراری دادن او از مرگ را داشتند، با کار آنها مخالفت کرد و گفت که بر اساس قانون محکوم به مرگ گشته و خلاف قانون انجام دادن برای گریز از آن خطاست.
با آغوش باز مرگ را پذیرفت و جام شوکران را سر کشید، سم به قلبش رسید و بعد از تکانی بی حرکت ماند.
روش سقراط ، پرسش گری و زیر سوال بردن فرضیات، عقاید، عادت ها و همه چیز بر اساس عقل و منطق و رسیدن به جواب نهایی.

افلاطون

افلاطون یا ارسطوقلیس، در سال 427 قبل میلاد به دنیا آمد. و به سبب درشت بودن هیکلش افلاطون لقب گرفت. علارقم نزدیک بودن تفکر استاد و شاگرد، روش و دیدشان نسبت به مفهوم کلی گرایی متفاوت بود.

روش ارسطو مطالعه و برسی ظواهر طبیعی و رسیدن به نتیجه و تعریف کلی بود. اما افلاطون از تفکر و مثل ها برای تشابهات فکری و مطابق دادن آن با واقعیت و رسیدن به یک مفهموم کلی بود.

افلاطون از جوانانی بود مجذوب سخنان خردمندانه و بدون تبعیض سقراط را شد. افلاطون نیز همانند سقراط، شک گرایی، تفکر نقادانه و ارجحیت داشتن آنها برای زندگی شاد و رضایت بخش را ادامه داد.

او بر خلاف استاد خود علم و دانشی که کسب می کرد را مکتوب کرد. در طول عمرش 36 کتاب برجای گذاشت و اولین داشنگاه را (آکادمی) تاسیس کرد که در آن نجوم، فلسفه و ریاضیات تدریس می شد.

افللاطون و تفکری که با آن شناخته می شد، تمایز قائل شدن بین وجودیت مادی و درک و فهم ما از اشیاء بود.
از نظر وی آنچه که مشاهده می کنیم،یک صورت ازحقیقت است و حقیقت چیزی نیست که قابل درک با حواس ما باشد. حقیقت بازتاب ناقص از چیزی است که ما می بینیم و به قلمرویی فراتر از عقل زمان و مکان تعلق دارد.

به عنوان مثال درخت های متنوعی در جهان وجود دارد و سایه هایی که از آنها می بینیم، بازتاب ناقص از چیزی هستند که ما آنها را درخت می نامیم.
استدلالی که افلاطون داشت به این صورت بود که افراد به وسیله عقل و فلسفه وجودی می توانند، خوشبختی، دوستی، خوب بودن را شناخته و بتوانند برای رسیدن به آن تلاش کنند.

ارسطو

ارسطو، از بزرگترین فیلسوف های یونان و از شاگردان افلاطون و معلم اسکندر کبیر بود. کتب معتددی که نوشت، شامل موضوعاتی همچون، شعر، منطق، جانورشناسی، زیست، متافیزیک، موسیقی و غیره بود.
در طول 20 سال در دانشگاهی که افلاطون تاسیس کرده بود درس می خواند و حتی بعد از مرگ افلاطون همچنان به یادگیری علم مشغول بود و آنجا را بعد از وفات افلاطون ترک کرد.

هنگامی که افلاطون درگشت ارسطو محرابی برای تجلیل از استادش ساخت، چرا که افلاطون را تحسین می کرد.
پدرش نیکوماخوس پزشک دربار پادشاه مقدونی بود، و از این طریق بود که توانست وارد دربار شود. وارد دربار شدنش به در بار بر زندگی و سرنوشتش تاثیر زیادی گذاشت. با کمک آموزه هایش اسکندر دست به فتح جهان نمود.

نگرش هایی که ارسطو داشت با استادش افلاطون متفاوت بود. نگرش هایی بین علم و منطق.
بعد از آموزش اسکندر تصمیم به ساخت مدرسه ای کرد به نام لیسیوم که ورود برای همه رایگان بود.

علاقه به کشفیاتش در مورد ساختار همه چیز باعث خلق آثاری شد که تا به امروزه مورد استفاده و تدریس می شود.
از کل به جزء رسیدن روش او بود، بر خلاف استادش. ارسطو می گوید از نشانه ی ذهنی فرهیخته است که نظرات دیگران را بپذری بدون این که با موافق باشی.

تاریخچه فکرپروری در ایران

در دوره ایران باستان تفکر و فکرپروری تاکید و اهمیت بسزایی داشت، مردم به تفکر و تعقل تشویق می شدند. در آیین زرتشت کلامی که همواره از آن موقع بر سر زبان ها بوده تا به الان: گفتار نیک، پندار نیک ، کردار نیک. همه گفتار و کردار انسان برگرفته از پندار است.

پندار به معنای اندیشه خوب و درست است که مبتنی بر تفکر صحیح می باشد. پس تاکید شده در تاریخ ما بر تفکر صحیح و درست.
از طرفی در تاریخ ایران فلسفه و منطق همواره جایگاه بالایی داشته. فیلسوف های نامدار زیادی بودند که نام ایران زمین را یدک کشیدند، بزرگانی همچون خیام، ابن سینا، فارابی، علامه طباطبایی بودند.

ماهیت فلسفه مبتنی بر خرد ورزی است. ترویج ، علم منطق و فلسفه در پیش از اسلام و بعد از اسلام، نمایانگر اهمیت و توجه بسیاری است که به فکرپروری داشته.
ادبیات، موسیقی، ریاضیات، علوم تجربی، هنر، شعر و همین طور معماری ایرانی برگرفته از تفکر و بازتاب ماهیت فکرپروری است.

توجه وِیژه به تفکر ریشه در شکل گیری فرهنگ ها و تمدن دارد. می توان گفت، کشور ما کشوری است غنی از نظر تفکر و فکرپروی و دلیل آن هم تاریخ ما است، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام.

به طور مثال معماری منحصربه فرد مان بازتابی از نوع نگرش و تفکری است که بینندگان را شگفت زده می کند. پایه و بنیان گذار علم پزشکی در دوره معاصر و به امروز ابو علی سینا بوده، لباس فارغ التحصلان همان لباس ابن سینا است. و این مثل ها همان بازتابی است که نگرش بر روی ملت ها و جهان دارد.

Leave a Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *