پیشرفت جامعه و تفکر موضوعی است که تنگا تنک و مقابل هم برای پیشرفت و تعالی یک جامعه رو به رشد باید به آن پرداخت.
از جمله زیرساخت های توسعه انسانی پرورش مهارت های فکری است. البته این گونه است که این مهارت ها را می توان اموزش داد، آن هم از سنیین کودکی و نوجوانی.
نقشی که مراکز آموزشی دارد به ویژه دانشگاه ها، دبستان ها، پیش دبستانی ها در پیشبرد آموزش معطوف به آمورزش تفکر نقشی اساسی دارد.
مشکل بشر امروز این است که به جای تمرکز بر روی رشد و شکوفا شدن استعداد ها بر روی مهارت های خاص تمرکز کردند. قابلیت های ذهنی و شهودی ما سایه ای از آن چه که واقع می تواند باشد. چه بسا بتوانیم افرادی را آموزش دهیم تا متفکرانی هوشمند باشند.
ریشه آموزش فکرپروری به کودکان در این نهفته است که تفکر را می شود یاد گرفت و آن را به دیگران آموزش داد. در این بین میتوان هوش فردی کودکان را به واسطه آموزه های معلم و یا والدین بهبود و ارتقا بخشید.
مهارت هایی که تا حدود بیست سال پیش مورد استفاده و به کودکان آموزش داده می شده دیگر قابل استفاده نیستند. پیشرفت در حوزه علم و تکنولوژی باعث ایجاد شغل ها و مهارت های جدیدی شدند که به نوبه آن نیازمند ارتقا مهارت فردی و هنگام با پیشترفت را طالب می شد.
روند افزایش سرعت تغییر در جامعه آنقدر بالا رفته که برآورد و پیش بینی نیاز ها و دانش را تقریبا مشکل ساخته. برای حل این مشکل باید بر روی دریافت، سازماندهی و طبقه بندی اطلاعات تمرکز کنیم.
اگر بخواهیم به گونه ای، خود و کودکان را برای چالش هایی که در آینده با آن مواجه می شویم آماده سازیم، بایست مهارت هایی ویژه را یاد گرفت تا بر اساس آن توانست بر یادگیری و زندگی مسلط شد.
تکامل و پایداری برای یک فرد زمانی میسر و ممکن می شود که پایانی برای تعلیم در نظر نداشته بایم. ما به دانش نیازمندیم، کسب دانشی که جدید باشد، دانشی که خود ساخته و به دست آورده خودمان باشد.
مهارت های فکری باید از همان سال های آغازین زندگی پایه گذاری شود. گسترش ذهن و تفکر در همان سال های است که شخصیت کودک شکل گرفته، همان موقع که هویت و شخصیت اش به عنوان متفکر شکل می گیرد.
هنگامی که کودک رشد یافته و بالغ می شود، به مرور همراه با رشدش اندیشه و ذهن بسته و باورهایش خودمحور می شود. افرادی می شوند مخالف و متعصب که فاقد توانایی استدلال و گفتگویی آزاد هستند.
با این موضوع می توان مقابله کرد. میتوان به کودکان یاد دهیم که ارزش و ظرفیت های ذهن خود را بدانند. همچنین روش و نحوه ی استدلال کردن، چگونگی آموزش به وسیله ی دیگران، نحوه عمل در فعالیت های گروهی و اجتماعی و روش استفاده از برهان و دلیل به منظور ابزار یادگیری را می توان تعلیم داد.
می بایست برای رسیدن به چنین دستاوردی اول به کودکان مان فرصت کشف و یادگیری افکارشان را دهیم، آنها را بیان کنند و بر باورهای خود کندوکاو کنند.
فرزندانمان نیاز دارد تا خود و استعداد های خود را کشف کنند، باورهای خود ساخته، توانایی کشف افکار و احساسات در روند رشد آنها اهمیتی حیاتی دارد. اینها عواملی هستند که پیشرفت جامعه و تفکر را منجر می شوند.
این که چگونه این مهارت ها را می توان در خانه و مدرسه آموزش داد اهمیت بسزایی دارد. طبق تحقیقات صورت گرفته در این زمینه به این نتیجه رسیده اند که آموزش مهارت هایی که استدلال کردن را در آنها تقویت می کند کودکان را به مستقل بودن ترغیب کرده و فهم بهتر و درک درستی از مطالب درسی در آنها به وجود می آورد.
تنها یاد گیری و فهم مطالب درسی کافی نیست بلکه باید به نحوی آموزش دهیم که بر اساس علم و منطق در کورد مبجث و موضوع درسی تفکر کنند.